زمانی از بی مهری، آزار و ظلم به حیوانات می شنویم یا تصاویر و ویدیوهای حیوانات خون آلود و شکسته دست و پا را در شبکه های اجتماعی می بینیم، اغلب خشمگین می شویم. این تصاویر و ویدیوها هنوز به کرار در جوامع مختلف دیده می شوند. به عنوان مثال، موارد بسیار زیادی از حیوان آزاری در بخش گزارش های «مای ملو» وجود دارد که هر بیننده روشن ضمیری را شوکه، خشمگین و وحشت زده می کند.

اما واقعیت این است که آسیب به حیوانات در جامعه ما پا بسیار فراتر از این می گذارد و این تنها محدود به طرح های صیانت و مقابله با حیوانات و جنگ سیستماتیک قانون گذار با حیوانات نیست بلکه در مزارع و دامپروری های صنعتی سالانه ده ها هزار حیوان به طرز فجیعی کشته می شوند. مرگ آنها گاهی واقعاً وحشتناک است. به نظر می رسد که رابطه نه تنها ایران بلکه بشریت با حیوانات بسیار شکننده، یکطرفه و بر مبنای قلدری است. ما همجنس یکدیگریم بنابراین انسان ها حیوانات را دوست دارند اما همزمان خشونت شدیدی را علیه آنها اعمال می کنند و این خشونت با میلیون ها سال تکامل شانه به شانه ما با حیوانات در تناقص آشکار است بطوری که در چند سده گذشته، بشریت کاری با حیوانات و طبیعت کرده است که در طی میلیون ها سال نتوانسته است انجام دهد.
اما انسان ها و حیوانات نمی توانند به سادگی به رابطه خود پایان دهند و راه خود را از هم جدا کنند. فراموش نکنیم که هر دو ما یک دنیا برای زندگی داریم و اینطور نیست که حیوانات را به سیاره دیگری بفرستیم و یا خود آن ها به سیاره دیگری مهاجرت کنند. این همان نقطه ای است که محل تلاقی دو گونه موجود زنده هوشمند است، هر دو ما باید برای بقا بجنگیم و بقا قویترین غریزه موجودات زنده است.
در زیر به بررسی رابطه انسان ها و حیوانات و نتایج آتی این رابطه می پردازیم.
استانداردهای متفاوت برای انسان و حیوانات
اخلاق یا منفعت؟
بگذارید با یک بازی ساده شروع کنیم. پنج انسان بر اثر نارسایی های ارگان های داخلی در حال مرگ هستند. تنها راه نجات جان آنها این است که یک فرد سالم را قربانی کنند، اعضای بدن او را برداشته و به پنج نفر در حال مرگ پیوند بزنند. آیا کشتن یک انسان برای نجات دیگران از نظر اخلاقی قابل قبول است؟
اگر شما مانند اکثر مردم هستید، پاسخ شما "نه" است. انسان ها حق زندگی دارند و نمی توان آن ها را به هر دلیلی کشت. این نمونه ای از آن چیزی است که به عنوان یک قضاوت سلیم شناخته می شود.
اما حالا بیایید سناریو را تغییر دهیم. فرض کنید شما مدیر یک مرغداری هستید و یک ویروس عفونی در مرغداری در حال انتشار است و شما باید تصمیم بگیرید که آیا یک مرغ آلوده را بکشید یا اجازه دهید ویروس در سراسر پناهگاه پخش شود و تعداد بیشتری را بکشد. حالا چطور؟
هنگامی که با سناریوی مرغداری روبرو می شوید، بسیاری می گویند که کشتن یک حیوان برای نجات یک گله حیوانات قابل قبول است. مسیولیت شما به عنوان مدیر مرغداری، ارتقای سلامت و رفاه کلی همه جوجه های تحت مراقبت شما است. اگر این بدان معناست که باید یک مرغ را بکشید تا تعداد بیشتری را نجات دهید، پس این کار را می کنید. این نمونه ای از آن چیزی است که به عنوان یک قضاوت بر مبنای منفعت شناخته می شود.
چرا دور برویم. درباره همه گیری کرونا، آیا برای جلوگیری از انتشار ویروس حاضر می شوید نیمی از جامعه را قربانی کنید؟
هنگامی که به مواردی فکر می کنیم که جان حیوانات در خطر است، اغلب تمایل داریم که با بخش سود و زیان مغزمان فکر کنیم و وقتی به مواردی فکر می کنیم که جان انسان ها در خطر است، اغلب تمایل داریم که به اصطلاح اخلاقی فکر کنیم. بله ما انسان ها این گونه فکر می کنیم.
اخلاق یا علم؟
دقیقا مبحث بالا را می توان از طریق علمی مطرح و جواب مشابهی دریافت کرد. پس هیچ تفاوتی میان سود و منفعت و علم در این مورد نیست.
نتیجه
به نظر می رسد که انسان ها می توانند حیوانات را حداقل به سه روش متفاوت ببینند.
- اول، ما حیوانات را به عنوان اشیایی در نظر می گیریم که صرفاً به خاطر خدمات رسانی به انسان ها وجود دارند و به خودی خود اهمیتی ندارند. به عنوان مثال، نحوه برخورد صنعت ماهیگیری و کشت ترال نمونه ای کامل از این این نوع تفکر است. (صنعت ترال نوعی از صید ماهی است که به هیچ چیز حتی سنگ های کف دریا نیز رحم نمی کند)
- دوم، ما می توانیم حیوانات را موجوداتی در نظر بگیریم که به خودی خود اهمیت دارند ولی در عین حال اساساً قابل تعویض با دیگر هم نوعانشان هستند. این یک دیدگاه منفعت گرایانه است. وقتی از کشتن یک مرغ برای نجات پنج مرغ دیگر حمایت می کنید، این نوع طرز فکر را دارید.
- سوم، ما می توانیم حیوانات را موجوداتی ببینیم که نه تنها به خودی خود اهمیت دارند، بلکه دارای حقوقی مانند حق زندگی یا حق آزادی هستند.
از میان این سه طرز فکر، نوع اول خطرناکترین نوع طرز فکر است که متاسفانه در جامعه ما رواج زیادی دارد. زمانی که از حلال و حرام بودن حیوانات صحبت می شود و انواع روش های کشتن و رنج کشیدن و صیانت را برای آن ها تجویز می کنیم دقیقا همین دیدگاه را داریم. گروه دوم هم که با ادعای نجات انسان ها ولی به قصد افزایش سود خود اقدام به کشتن حیوانات می کنند همین طرز فکر را دارند. شاید فکر کنید که کشتن یک مرغ برای نجات صدها و هزاران مرغ کاری عقلانی است پس شما موافقید که تمام افرادی که به نوعی در انتقال ویروس کرونا درگیر بودند و یا به پروتکل های بهداشتی احترام نگذاشتند باید کشته شوند!
حیوانات و ایران
در ایران با وجود مشاهده هر روزه حیوان آزاری و طبیعت آزاری، همچنان قانونی برای حمایت از حیوانات وجود ندارد. اینکه در شبکه های اجتماعی تصاویر و ویدیوهای حیوانات آسیب دیده و یا در مواردی سلاحی حیوانات به امید مشتی فالور به تصویر کشیده می شود چه چیزی را به ما گوشزد می کند؟ اینکه سود و منفعت شخصی بر همه چیز ارجحیت دارد و این که جامعه به فقر فرهنگی مبتلا شده است. قانونگذار در ایران تیغ خود را برای محاکمه قانون گریز تیز می کند و با انگشت نمایی و نمایش تصاویر شطرنجی در رسانه ها سعی دارد به بیننده حماسه دوست تلقین کند که ما قاطعانه از قانون گریزی بیزاریم ولی حتی زحمت وضع قوانین را به خود نمی دهد. ما در اینجا صادقانه و قاطعانه می گوییم که با شمشیر و تیغ تیز، دکتر، مهندس و قلوب پاک تولید نمی شود بلکه با علم، آگاهی، آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و بازکردن درهای اندیشه است که قلب ها و افکار صیقل و دشمنی ها به دوستی تبدیل می شود.
آینده روابط انسان و حیوان
در حال حاضر، بسیاری از ما حیوانات را به عنوان یک چیز منفعل می بینیم، همان طور که ماهی گیران معمولاً صید خود را به عنوان صید می بینند و اگر از آن ها بپرسید که این چیست می گویند صید امروز است. این طرز فکر این یک تراژدی خواهد بود. حیوانات علیرغم تفاوت هایشان با انسان ها، موجودات هوشمندی هستند که حقوق نانوشته خود را بر لوح طبیعت دارند. این به معنای آن است که حیوانات اجسامی صرف نیستند، این موجودات میلیون ها سال خود را از تپه ماهورها و گردنه های تاریخی نجات داده اند و این به خودی خود از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
در سختی ها تکامل شکل می گیرد و ژن های تکامل یافته با میلیاردها جفت پلکان دی ان ای که میلیون ها سال تاریخ را از حفظ دارند می دانند که چطور در کنار یکدیگر رسم تکامل را به جا بیاورند. ما در اینجا شعار نمی دهیم و داستان های علمی تخیلی تعریف نمی کنیم. مثال قابل لمس آن ویروس کرونا است که انسان ها را هدف قرار داده است و نه پرندگان و بیشتر پستانداران! این یک رسم طبیعی است که همه می بایست در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز را در زیر چطر قوانین طبیعی داشته باشند و اهمیتی ندارد که هستید، بمب اتم دارید و یا سلاح های خودکار و رباتیک، طبیعت با ذره از خود شما می داند که چطور قلدران را سر جای خود بنشاند.