بحث درباره انسان و حیوان قدمتی به اندازه هزاره ها دارد و فیلسوفانی مانند ارسطو و دکارت استدلال می کردند که انسان ها تنها حیواناتی هستند که قادر به شناخت مرتبه ای بالاتر مانند تفکر منطقی و زبان هستند. این دانشمندان تنها نبودند بلکه متفکران برجسته ای مانند ولتر، چارلز داروین و دیوید هیوم هم استدلال مشابهی دارند. نکته مشترک دراین نوع طرز تفکر این است که «جانوران و انسان هر دو دارای اندیشه و عقل هستند». بدیهی است که این دانشمندان بر تفاوت های شناختی متمرکز شده و نه تفاوت های بیولوژیگی زیرا که همه موجودات دارای شباهت های فیزیکی بسیاری با یکدیگر هستند و روند تکامل برای هر موجود بر حسب شرایط زندگی و اصل بقا، ویژگی هایی را تقویت و یا تضعیف کرده است (مانند قدرت دید در تاریکی برای شکارچیان شب بیدار).
با مقدمه فوق، موضوع انسان و حیوان را می توان از دو جهت مورد بررسی قرار داد.
- انسان گرایان که بر تفاوت های بین حیوانات و انسان ها تمرکز می کنند
- شامل گرایان، که بر شباهت های بین انسان و حیوانات تمرکز می کنند.
دبلیو فیچ، زیست شناس شناختی دانشگاه وین در سخنرانی خود در کنوانسیون بین المللی علوم روان شناختی در وین در سال 2017 تاکید کرد: «پیام اصلی که امروز می خواهم به شما برسانم این است که به نوعی، نگاه هر دو طرف درست هستند.»
کد ژنتیکی مشترک میان موجودات
موجودات به لحاظ زیست شناختی حاوی مقادیر بسیار زیادی از مشترکات هستند. هر موجود زنده ای از باکتری گرفته تا نرگس کد ژنتیکی پایه ما را دارد و ساختار سیستم عصبی ما با حیوانات درجه پایین تر مانند مگس ها و کرم ها و همچنین خویشاوندان نزدیک تر ما مانند پستانداران مشترک است. در حوزه زیست شناسی، محققان تلاش می کنند بین زیست شناسی تکاملی پایه و علوم (روان) شناختی ارتباط برقرار کنند. باید توجه داشت که زیست شناسی پایه و روانشناسی تکاملی دو چیز متفاوت هستند. روانشناسی تکاملی در طول دوره تکاملی 6 میلیون ساله تکامل یافته است به طوری که قدرت شناخت ما تنها با نیاکانمان در 6 میلیون سال پیش تفاوت چشم گیری دارد و این در حالی است که اساس زیستی و زیست شناسی ما (مانند اصول فیزیکی بدنی ما) به میلیون ها سال پیش از آن باز می گردد. جالب است که بدانیم که اصول روانشاختی حیوانات هم در طی سالیان دراز بسیار متکامل تر شده به طوری که توانایی هایی مانند آوازخوانی (آیا مرغ عشق شما تصادفا زیبا می خواند؟)، تخیل، خواب دیدن (آیا سگ شما هم در خواب می دود؟) و یا ویژگی های زبانی (به نظر شما طوطی شما زیبا سخن نمی گوید؟) در آن ها تکامل یافته است.
نکته کلیدی
نکته مهم این نیست که حیوانات کارهایی ذاتی ما مانند حرکت، تفکر و تخیل را ندارند بلکه تفاوت ما این است که یاد گرفته ایم به نحو موثری این اطلاعات را میان هم نوعان خود به اشتراک بگذاریم. این قدرت در بخشی که اصل بقا به آن توجه کمی داشته است اتفاق افتاده است، تارهای صوتی و زبان. این بخش یکی از آخرین بخش هایی است که طبیعت برای تکامل به موجودات اهدا کرده است به عنوان مثال این بخش در ماهی ها (که بخش زیادی از طبیعت دریایی هستند) به نحو چشم گیری تکامل نیافته است و این سرعت کند تکامل به پیشروان آن (انسان ها) قدرتی ماورایی داده است و تفاوت میان موجودات را بسیار زیاد کرده است. ولی سوال اصلی این است که چرا طبیعت به موجودی با این حجم آگاهی نیاز دارد؟ و آیا این با قوانین طبیعت و تکامل تدریجی موجودات در تضاد نیست؟ این شاید یکی از اشتباهات ژنتیکی در طبیعت باشد مانند آنچه برای دایناسورها اتفاق افتاده است. دانشمندان معتقدند که دایناسورها به طرز شگفت انگیزی باهوش بوده اند و گاهی از مغز جانبی (یک رابط میانی در میانه بدن برای انتقال موثر سیگنال های عصبی به بخش های دور از مغز) نیز بهره می بردند. سوالی که مطرح می شود این است که چطور دایناسورهای هوشمند نیز منقرض شدند؟ شاید کلید حل این مسیله در این نکته کلیدی نهفته باشد که طبیعت زمین خود نیز تابع قوانین طبیعی (و نه اصول فلسفی) فراتر از خود است که به نوعی در حذف و شروع مجدد متبحر است. البته درباره انسان ها نیاز به دست بالاتری برای حذف و شروع مجدد نخواهد بود بلکه خود ما با سرعتی باورنکردنی به سوی تخریب و از میان رفتن خود (خودتخریبی) در حرکت هستیم.
سخن پایانی
اغلب دانشمندان در شباهت خیره کننده فیزیکی میان موجودات زنده اتفاق نظر دارند. نکته اصلی این است که چه کسی اولین تکامل ژنتیکی زبانی را دریافت و از آن به نحو موثری بهره برداری کرده است. در نهایت درست که قدرت شناختی میان موجودات متفاوت است ولی به معنای آن نمی باشد که دیگر موجودات دارای توانایی های انسان نخواهند بود/شد بلکه طبیعت تابع زمان می باشد و در طی زمان همه موجودات بخشی از تکامل را دریافت خواهند کرد (اگر گربه شما اسم خود را می شناسد و یا می داند که چطور با میو میو کردن با شما ارتباط برقرار کند، پس شما این تکامل زبانی را قبلا شناخته اید!)